تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فرض کنید از یک نانوایی یک نان می خرید و نان خمیر از آب در می آید. ممکن است نتیجه بگیرید که « نان های این نانوایی خوب نیست. »
یعنی بد بودن کیقیت یک نان را به تمامی تولیدات نانوایی تعمیم داده بدهید. در صورتی که بد بودن کیفیت یک نان، دلیل کافی برای قضاوت در مورد کل نان های یک نانوایی نیست.
یقینا نتیجه ی حاصله قابل دفاع نیست. در صورتی که گزاره ی «نانی که دیروز خریدم، خمیر بود.»  کاملا صحیح است. و ما با استدلالی(/پردازش داده ای) بد، علاوه بر اینکه چیز مفیدی به دست نیاورده ایم، داده ی ارزشمندی را نیز از دست داده ایم.

داده های تفسیر(/پردازش) نشده از تفاسیر غلط ارزشمند ترند.

شرایطی را در نظر بگیرید که پزشک دارویی مشابه با دارویی که قبلا  یکی از دوستانتان مصرف می کرده، برای شما تجویز کرده است. ممکن است دوست شما بگوید: « تا یک هفته ی اول بهتر نمیشی، بعد یواش یواش اثر می کنه.» در صورتی که بهتر است بگوید که شروع تاثیر این دارو بر روی او، یک هفته طول کشیده است.

***
به اینگونه استدلال ها، تعمیم شتاب زده گفته می شود. تعمیم شتابزده از کم بودن یا بی ربط بودن نمونه ها ناشی می شود.
بسیاری از اندیشه های ما حاصل تعمیم های شتابزده هستند. قضاوت های جنسیتی نیز از این بلا به دور نیستند. قضاوت های به صورت «زن ها/مردها فلان هستند» «ذات زن/مرد اینگونه است». در بسیاری موارد فرد مشاهداتش را و تفاسیر حاصل از مشاهداتش در مورد افراد پیرامونش به تمام مرد/زن ها نسبت می دهد. با فرض صحیح بودن مشاهدات و صحیح بودن تفاسیر حاصل از آن، حکم نهایی می تواند به صورت «زن/مرد هایی که من می شناسم فلان هستند» بیان شود.

در کتاب های روانشناسی (مانند رازهایی در مورد مردان) قضاوت هایی کلی در مورد هر جنس وجود دارد که به دلایلی از قوت بیشتری نسبت به قضاوت های روزمره برخوردارند.
برای مثال در کتاب یاد شده،جامعه ی آماری نویسنده ی آمریکایی، شامل مراجعین وی به عنوان مشاور است که کمیت و تنوع بالایی دارند. مراجعینی از سنین مختلف و فرهنگ های مختلف طی چندین سال.ضمنا مشاهدات وی، به علت دخیل نبودن در مسائل، دارای سوگیری کمتری است.(مقایسه کنید با فردی که بعد از یک رابطه ی احساسی، دست به قضاوت های کلی در مورد جنس مخالف می زند و قطعا به علت دخیل بودن در رابطه، دچار سوگیری می شود.)

***

به این نکته باید توجه داشت که صرف زیاد بودن جامعه ی آماری، موجب قوت تعمیم نمی شود و بی ربطی(/ناکار آمدی) دلایل نیز نوعی خطای فکری است. فرض کنید تحقیقاتی نشان دهد که نود درصد افراد چپ دست، شلوار لی می پوشند. چنین داده ای ما را به ارتباط دو متغیر (چپ دست بودن و شلوار لی پوشیدن) نمی رساند و چنین پدیده ای صرفا تصادف تلقی می شود.
بعضی قضاوت های ما در مورد مرد/زن ها نیز از این گونه اند و مرد/زن بودن وضعیتی مانند چپ دست بودن دارد. برای مثال بد بودن رانندگی زن ها(که اگر به صورت آماری هم تایید شود -که نشده است-  به دلیل «زن» بودن نیست)، بد بودن آشپزی مردها(که نه به دلیل مرد بودن،که شاید به دلیل آشپزی نکردن است).
البته می توان بین «کلیشه ی اجتماعی مرد/زن» و «زن/مرد زیست شناختی» تمایز قائل شد و  گزاره های «مرد/زن ها فلان اند» را به صورت « جامعه مرد/زن ها را به فلان سمت سوق می دهد» تفسیر کرد. در این صورت «بد بودن آشپزی» در عین تصادفی بودن فراوانی اش با «مرد زیست شناختی»، می تواند با «نقش اجتماعی مرد» رابطه داشته باشد.

  • علی مراد