تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

  • ۰
  • ۰

تفکر بسته ای

در پست قبل درباره این نوشتم که آیا مهاجرت «یک» پدیده است؟ در اینجا میخواهم درباره نوعی از تفکر حرف بزنم که چیزهایی که یک چیز نیستند را یک چیز در نظر میگیرد. نام این پدیده را «تفکر بسته ای» گذاشته ام. مثل وقتی که دو چیزی که با هم فرق دارند را توی یک کارتن بسته بندی میکنیم و رویش یک برچسب میزنیم. در مثال قبل «مهاجرت» یک کارتن بود که پدیده های مختلفی از جمله دوری از خانواده و تنها زندگی کردن را درونش میگذاریم و به جای فکر کردن به تک تک چیزهای داخل این بسته، به کل بسته به عنوان یک پدیده فکر میکنیم.

مثال دیگر در این مورد کارتنی به نام اسلام است. اسلام کارتنی است که ما خیلی چیزها را در درونش گذاشته ایم و بسیار پیش می آید که صفتی که مربوط به یکی از چیزهای داخل این کارتن است را به چیزهای دیگر هم ربط میدهیم. مثلا یکی از چیزهای درون بسته اسلام، اسلام صدر اسلام است. یعنی هرچه در قرآن است و هر چه یقین داریم خود پیامبر یا دیگر اولیای دین گفته اند. یکی دیگر از چیزهای داخل این کارتن معارف تولید شده توسط مسلمانان بر پایه قرآن و سنت است. فقه اسلامی، فلسفه اسلامی، عرفان اسلامی و کلام اسلامی از این دسته هستند. حالا اگر من نشان بدهم کلام پیامبر یعنی اسلام، حق است(درست و از طرف خدا است) و از طرفی بگویم حکم اعدام اسرار کننده بر روزه خواری دستور خداست، دچار خطای تفکر بسته ای شده ام. یعنی فکر کرده ام این دو پدیده که در یک کارتن قرار گرفته اند واقعا یک چیز هستند.
خیلی چیزها هستند که با کلمه اسلام از آن ها یاد میکنیم. آداب و رسوم و مراسم های یک جامعه مسلمان از این دست اند. مثل مراسم های عزاداری که مراسم اسلامی نامیده میشوند. یا همان طور که گفتم فقه، کلام، فلسفه و عرفان اسلامی. من در این نوشته قصد احصاء(شمارش) تمام پدیده ایی که ذیل کلمه اسلام طبقه بندی شده اند ندارم. فقط میخواهم بگویم این ها هر کدام یک چیز است و نباید با هم قاطی بشوند. *

عدم توجه به اینکه ما چندین پدیده را ذیل یک مفهوم(همان کارتن) طبقه بندی میکنیم، مشکلات زیادی به بار می آورد. مثلا خودتان میتوانید اشکال این سوال را بفهمید: «تو چه مسلمونی هستی که هیئت میری ولی خالکوبی هم داری؟» حرام بودن خالکوبی مال یک گوشه این کارتن است(فقه) و هیئت رفتن مال یک گوشه دیگر(مراسم اجتماعی جامعه مسلمانان). یا این سوال: « تو چرا قرآن میخونی ولی نماز نمیخونی؟» در ذهن شما همه ی این چیز ها به هم بسته شده ولی در ذهن او نه.

مثال دیگرم برای پدیده تفکر بسته ای، «طب سنتی» است. طب سنتی یک کارتن است که دست کم شامل این پدیده ها است.
منشا تولید دارو: طب سنتی از گیاهان و مواد طبیعی برای تولید دارو استفاده میکند. ولی این همه طب سنتی نیست. یعنی هر جا با گیاه دارو درست کردیم کاملا وارد حوزه طب سنتی نشده ایم. و اگر بفهمیم استفاده از گیاه برای منشا دارو درست است، نیاز نیست به طب سنتی روی بیاوریم.

شناخت بدن انسان: در طب سنتی به نوع خاصی بدن انسان را میشناسند و برای توصیف آن از مفاهیمی مثل خون، صفرا و ... به جای مفاهیم جدید هورمون، پروتئین و ... استفاده میکنند. این نوع از شناخت بدن هم فقط یک بخشی از بسته طب سنتی است. اگر نشان دهیم این نوع شناخت از بدن اشتباه است به این معنی است که کل بسته اشتباه است؟ نه. آیا برای تهیه دارو از گیاهان، الزاما باید بدن انسان را به صورت چهار عنصر درک کنیم؟ باز هم نه.

روش شناسی: در علوم تجربی جدید برای اینکه به این نتیجه برسند که فلان دارو برای درمان فلان بیماری خوب است، از روش های تجربی استفاده میکنند. مثلا دارویی را به یک گروه بیمار میدهند و نتایجش را بررسی میکنند.( البته نه به این سادگی.) ولی در طب سنتی از این روش استفاده نمیشود. اگر بپرسید چرا پنتوپرازول برای درمان زخم معده خوب است، تعدادی آزمایش بر روی بیماران به علاوه ساز و کار شیمیایی عملکرد دارو را به شما خواهند گفت. یعنی به صورت تجربی، با آزمایش کنترل شده، رفته اند و دیده اند این دارو برای این بیماری مفید است. ولی اگر از یک  عطار بپرسید چرا قدومه چاق کننده است، یا میگوید چون ابن سینا گفته یا استدلالی پیشینی برای شما می آورد. مثلا میگوید طبع قلان است و با فلان ساز و کار موجب چاقی میشود. کسی رفته است ببیند «واقعا» قدومه چاق میکند؟ نه.

نوع بروزرسانی دانش: در بین عطار ها هنوز میشود به کتاب ابن سینا در خیلی سال پیش ارجاع داد. ولی در مقالات پژوهشی در حوزه پزشکی نمیتوانید به مقاله کمی سال پیش هم ارجاع بدهید.

و در آخر بدون هیچ توضیحی، کل نگر بودن طب.

به عنوان مشق شب میتوانید پدیده ازدواج را کمی تحلیل کنید. ببینید از چه اجزایی تشکیل شده و آیا همه آن ها طوری به هم «بسته» شده اند که نمیتوانند جدا شوند؟ شاید ازدواج در واقع چند پدیده باشد. شاید خیلی وقت ها خوب یا بد بودن یکی از این پدیده ها را اشتباها به بقیه تعمیم داده ایم.

---

پی نوشت:

تفکر بسته ای اسمی است که خودم برای یک خطای شناختی انتخاب کرده ام.در این نوشته به این که خطای شناختی چیست، مغالطه چیست و دیگر سوالات فنی کاری نداشته ام . حتی به این که چرا اسمی جدید برای پدیده ای که قبلا اسم داشته هم ندارم. فقط اگر به چنین بحث هایی علاقه دارید میتوانید اینجا و اینجا دنبال کار را جدی و تخصصی تر بگیرید.

---

احتمالا شما هم دو تا لینک بالا  را باز کرده اید و با دیدن حجم مطلب و انگلیسی بودنش بی خیال قضیه شده اید. اگر از این وضعیت راضی نیستید کتاب «اینترنت با مغز ما چکار میکند؟» نشر گمان را بخوانید.

مطالب مرتبط بعدی:

تحلیل ازدواج
تحلیل خودارضایی
جمله مقابل درست است؟« فیس بوک هم میشود استفاده مفید کرد و هم مضر.»
آیا کارتن ها در عالم وجود دارند یا ما پدیده ها را کارتن بندی میکنیم؟

---

**بعد از نگارش.
خانم کریمی در کامنتی تذکر داده اند که اسلام مثال خوبی نیست. با ایشان موافقم و اسلام و معانی مختلفش را به روش های بهتری هم میشود مدل کرد.

نظرات (۳)

کارتن بندی کردن اگر خیلی حرفه ای و حساب شده باشه اسمش میشه مدلسازی. یعنی یه مجموعه از تقریب ها و ساده سازی ها که برای درک و توصیف و گاهی پیش بینی رفتار یه سیستم استفاده میشه. 
اما جمله ی معروفی هست که میگه همه ی مدل ها اشتباهن ولی بعضی هاشون کمتر اشتباهن. (در نقل دیگه بعضی هاشون مفیدند). میزان دقت یه مدل به انتظاری که ازش داریم برمیگرده. نکته ی مهمی که هست و کلا دلیل استفاده از مدل ها به جای واقعیت دقیق ترو توجیه میکنه هزینه ی محاسباتی است (در وجه انسانی میشه حجم تجزیه و تحلیلی که انجام میشه) . مدل ها کارکردشون کم کردن هزینه ی محاسباتی و ارایه ی توصیف و پیش بینی "تا حد نیاز" درسته.
شاید این چیزها مرتبط با مطلبت باشه شاید نه
پاسخ:
کاملا مرتبط است.
دو نکته بعد از خواندن:
اول اینکه تفکر بسته ای هم پوشانی زیادی با Association Fallacy دارد.
دوم اینکه به نظرم مثال اسلام با تعریف تفکر بسته ای هم خوانی نداشت. در این مثال چند چیز، یک چیز پنداشته نشده اند؛ بلکه چند باور، سازگار یا coherent فرض میشوند. این لزوما به معنای یه چیز در نظر گرفتنشان نیست. اینطور که باور  یا رفتار الف در صورتی توجیه پذیر است که با باور یا رفتار ب سازگاری داشته باشد. 
پاسخ:
در مورد اسلام با شما موافقم. این مدلی که شما پدیده ها را مدل کرده اید بهتر است.
در مورد اینکه با مغالطه Association Fallacy همپوشانی دارد هم موافقم. با مغالطه اشتراک لفظ هم خیلی هم پوشانی دارد.
انگیزه من در ساختن یک مفهوم جدید مثل تفکر بسته ای این بود که در کاربرد راحت تر بشود از علم منطق استفاده کرد. با مفاهیمی که از تمثیل می آیند هم بهتر میشود پدیده ها را فهمید هم بهتر میشود فهماند. البته به قیمت از دست رفتن دقت.


سلام
مطلب جالبی بود ممنون
اتفاقا مثالتون در مورد اسلام کاملا هم بجا و واقعی بود
باید بگم که بسیاری از ایرانی ها تصمیمی در مورد دینشون نگرفتن و داشتن دینی مثل اسلام برای اون ها فقط یکی از اجبار های شرایط محیطی بوده
بطور مثال برای درک این اجبار شما تصور کنید اگر کسی بگه مسلمون نیست نظر بقیه افراد نزدیکش تو ایران چی میتونه باشه
اگر شما دید کلی روی افراد مختلف جوامع داشته باشید متوجه میشید که به تبع دین ها با تغییر محیط تفاوت دارند ! البته بیشتر تو اسامی وگرنه بیشترشون حول یک محور هستن
در واقع بنظر من یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر جامعه ما بخاطر بوجود اومدن دوگانگی دین با ویژگی های شخصیتی فردی هست ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی