تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

  • ۰
  • ۰

یکی از اعضای خانواده من چند وقت پیش خیارشور درست کرد. خیارشور ها بسیار خوش مزه هستند ولی با طعمی متفاوت با خیارشور های معمولی. این تفاوت مزه به خاطر مقدار سیر داخل شیشه است. در خیارشور های بازاری برای هر شیشه خیارشور یک حبه سیر استفاده میشود ولی شیشه خیارشور ما دست کم پنج عدد سیر دارد. البته این طعم برای من صرفا یک طعم متفاوت است ولی شاید دیگران آن را بدمزه جساب کنند.

یک شیشه خیارشور معمولی مصرف دست بالا چهار روز خانه ماست. ولی خیارشور مذکور دست کم دو هفته است که در یخچال است چون به خاطر طعم خاصش نمیتوان با یک وعده غذایی تعداد زیادی از آن را خورد. از طرف دیگر این چند وقت دلم یک خیارشور معمولی با همان طعم کلاسیکش میخواهد. ولی هر بار که میخواستم بخرم، خیارشور در یخچال نگذاشت رقیبی برایش بیاورم.(شاید هم تصور واکنش درست کننده خیارشور) در حال حاضر خیارشور مذکور هنوز در یخچال است و به طور مجسوسی آمار غذاهای خیارشوری را هم پایین آورده. نه تمام می شود، نه میگذارد خیارشور بخریم و یا حتی با همین خیارشور غذا های خیارشوری را با بسامدی معمولی درست کنیم.

لطفا متن را یکبار دیگر با توجه به عنوانش بخوانید تا دریابید چرا اگر بخواهم مسلمان باشم، ترجیح میدهم در جایی جز ایران زندگی کنم.

  • ۹۴/۱۰/۰۱
  • علی مراد

نظرات (۲)

سلام
بنظر من اگر این موضوع 25 سال پیش مطرح میشد پذیرفتنی تر بود .یعنی یک تلوزیونی داشتیم که تقریبا جریان فکری جامعه را هدایت میکرد .(حتی ماهواره نیز همین نقش را داشت ولی برای یک عده مخاطب دیگر)ولی امروز در بسیاری از خانواده ها می بینم تلوزیون تقریبا خاموش ویا برای مقاصد دیگری مثل گیم مورد استفاده قرار میگیرد وتنوع افکار به تعداد آدمها نزدیک میشود .ودلیل مطالعه کم جراید -تیراژیایین کتابها - خلوت بودن سالن سینماها را در عقب ماندن نویسندگان از خوانندگان میدانم .   نه در بی فرهنگی -بی سوادی مردم.
مثلا جمله ای خواندم که میگفت زندگی با خدا موضوعی دینی نیست موضوعی در رابطه با یک ارتباط است .یا مثلا نوشته های اشو ضمن پذیرفتن هر دینی . هر گونه مراسم دینی را به چلش صد در صد میکشاند .واخیرا تمامی موضوعاتی در رابطه با پیشرفت -ترقی و.... که قدمت آنها به 20 سال هم نمیرسد مورد نقد اساسی قرار گرفته اند که بقول علی آقا بکلی بایستی آنلرن شوند .حال با توجه به ابزارهایی که در اختیار انسان قرار گرفته که هر اندیشه ای را تا سرحد فراموشی همیشگی کامل به چالش میکشد .بنظرم بین اینجا واونجا خیلی فرقی نیست ویا به عبارتی ما الان که  اینجا هستیم مثل اینکه اونجا هستیم 
پاسخ:
من با حرف های شما موافقم ولی شما از لحاظ نظری صحبت کرده اید. یعنی تنوع اندیشه ها بالا رفته و همه با یکسری اندیشه را درست نمیدانند. ولی از لحاظ عملی هنوز هم محدود بودن جریان ها  کاملا مشخص است. فرض کنید من در خانه سگ داشته باشم و شراب بخورم و در عین حال قرآن هم بخوانم، به نظر شما کسی من را مسلمان حساب میکند؟ غیر این است که غیر مذهبی ها مرا دو رو، ریاکار و... خطاب می کند و برایم شعر «واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند» میخوانند؟ مذهبی ها هم در بهترین حالت مرا به توبه تشویق میکنند.
محیطی که من در آن زندگی می کنم در عمل به تعداد محدودی جریان دینی باور دارد. که اگر کسی یکی از ویژگی های هر جریان را داشته باشد، انتظار می رود ویژگی های دیگر را هم داشته باشد. و با این انتظارات در مورد او پیش داوری می شود.
از طرف دیگر وقتی به بخشی از یک جریان باور داشته باشم، بسیاری تلاش میکنند مرا به بقیه ی آن جریان هم معتقد کنند و من مجبورم بار ذهنی زیادی را تحمل کنم.
به هیچ چیز نیاز نیست . در این سرزمین می توان در خلا خورد و خوابید و مرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی