تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

تأملات

وبلاگ شخصی علی مراد

  • ۰
  • ۰

Empathy is the capacity to understand what another person is experiencing from within the other person's frame of reference, i.e., the capacity to place oneself in another's shoes
(Wikipedia)

empathy را همدلی ترجمه کرده اند. طبق تعریف بالا همدلی یعنی توانایی فهمیدن آنچه فرد دیگری با زاویه ی دید خودش تجریه می‌کند. به بیان دیگر همدلی یعنی توانایی با کفش های دیگری راه رفتن.

شاید نتوانم با اطمینان درباره‌ی جامعه‌ی ایران و یا اطرافیان خودم حرف بزنم، ولی با اطمینان می توانم بگویم همدلی در خود من بسیار ضعیف و البته رو به بهبودی است. شما هم اگر بعضی کارهای دیگران به نظرتان احمقانه می آید، اگر انتظار دارید همه مثل شما فکر کنند، یا نمی‌فهمید چطور چیزی که شما دوست ندارید را بقیه دوست دارند، به کمبود همدلی مبتلا هستید. می توانید از این آزمون روانشناسی همدلی هم استفاده کنید.


اخیرا تجربه‌ی زندگی کردن نقش «خانه دار» را داشتم. قبلا نمی دانستم خانه دار چه حسی دارد. نمی دانستم به محض بیدار شدن،پدیدار شدن خود‌به‌خودی سوال ناهار چی درست کنم  یعنی چه. نمی دانستم دیدن سرامیک دستشویی در حال برق زدن چه حسی دارد. نمی دانستم وقتی کسی که با تمام محبت برایش غذا پخته‌ای شام خورده می‌آید چه زخمی روی دلت حس می‌کنی. الان خوب می فهمم کسی که غذا پخته، بدون شنیدن«چه خوشمزه شده» غذا از گلویش پایین نمی رود. می فهمم با کفش روی فرش رفتن، فقط کثیف شدن فرش نیست، لگد کردن بخشی از روانت است. و می‌فهمم چقدر ناراحت کننده و خجالت آور است که مهمان داشته باشی و خانه جارو نزده باشد.

قبلا، همیشه فکر می کردم خانه داری موقعیت خیلی خوبی برای رشد شخصی است. حین ظرف شستن می شود سخنرانی گوش داد، وسط آشپزی می شود کتاب خواند و موقع شستن کف می شود فکر کرد. با این حساب، همیشه پیش خودم از زنان خانه دار دلخور بودم که چرا کسر اعظمتان فیلسوف و شاعر و نویسنده نیستید. و چرا بعضیتان سعی می‌کنید از این فرصت استثنایی بگریزید. وقتی خودم تجربه ی این کارها را پیدا کردم، دیدم تا حدودی افکارم درست بوده اند و واقعا خانه دار می‌تواند رشد کند. ولی با یک تفاوت بزرگ حس کردم: کسی نبود که دقیقا پشت سر من هر کار می کنم را خراب کند. دقیقا همان کاری که خودم برای مادرم می کردم. این تجربه و اعتراض پابرجایم در مورد استفاده نکردن زنان از فرصت های خانه داری را با دوستی خانه‌دار درمیان گذاشتم. گفت:
«ببین، تو مثل توریستی هستی که از روی کنجکاوی اومده و چند باری پاشو زده توی آب سرد حوض. ولی من اون زن روستایی ام که هر روز صبح بچشو می بنده پشتشو تا کمر میره توی آبی که با یخ بستن چند درجه بیشتر فاصله نداره تا از رودخونه رد بشه و برای نیازهای اولیش بجنگه. هیچ انتخابی هم نداشته، از اولش همین بوده. البته اولاش بچه ای بوده که اون پشت می بندن.»

گویا هنوز راه همدلی رفتنی است.

  • ۹۴/۰۳/۱۵
  • علی مراد

خانه‌داری

همدلی

نظرات (۴)

بسیار خوب! بسیار خوب
نویسا باش پسر! نوشتنت کمک می کنه که همدلی ما هم تقویت بشه ;) مثلا من تا الان نمی دونستم چرا یه نفر با کفش میاد روی فرش و الان فهمیدم که ممکنه فکر کنه تنها چیزی که داره کثیف میشه فرشه!
بله
این راه طولانی است
و
احسنت
چقدر خوب گفتیش
پاسخ:
ممنون.
خانه داری سخته من کلن خراب کاری میکنم برا همین همش ناظرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی